پیش فاکتور دریافت فایل
سيري در زندگاني حضرت علي (ع)
5611
5,500 تومان
.zip
67 کیلوبایت
توضیحات:
مقدمه:
مهمترين سطور زندگاني بشر آن است كه بتواند شمع روشن راه ديگران شود و هراندازه تحولات دوران زندگي يك فرد بر روحانيت و خلوص نيت نزديكتر باشد و مشعلهداري و هدايت قرارگرفته است اثر آن در ارشاد و دلالت مردم عميقتر است.
دربارة عرفان و جذبهي روحي انسان به ماوراء طبيعت و باز شدن چشمها و چشمههايش در درون آدمي مكاتب و فرقههاي گوناگوني درطول مهيات بشري سخن گفتهاند. هركس به همان مقداري كه چشيده مطابق ديد وشناخت خود و با مرام مسكني كه آن را حق پنداشته زبان به وصف حمد معشوق گشوده است. به علي (ع) شنيدن و گفتن از علي (ع) نوشتن و خواندن و انديشيدن به عشق است شنيدن و گفتن از جوانمردي است و نوشتن و خواندن از ايمان خالصانه به معبود يگانه.
ياد علي (ع) يادپاكي، خلوص، شجاعت، عشق و ايمان و…. است و ذكر علي (ع)، ذكر عظمت انساني كه اين شهسوار يكه تاز بيهمتا نه در تاريخ اسلام، كه در تاريخ حيات آدمي يكه تاز عرصهي جوانمردي است. او عاشقترين عاشقان است، جوانمرد جوانمردان است، سرحلقوي عارفان است و نيز نشانهي خلوص ايمان است.
«مادر علي»
فاطمه بنت اسدبن هاشم بن عبدمناف مادي علي عليهالسلام اززنماي نادره دوران بود او و شوهرش ابوطالب در دو رشته بهاشم ميپيوندند. فاطمه پيغمبر(ع) بيعت كرد او اول زنها شهيد است كه خليفه هاشمي بوجود آورد. فاطمه بنت اسد در زندگي پيغمبر با شوهرش ابوطالب نهايت حمايت و پشتيباني را نمود لذا در روز وفاتش علي آمد نزد پيغمبر، پريشان بود رسول خدا فرمود يا ابالحسن چرا پريشاني گفت مادرم درگذشته، پيغمبر فرمود اين پيراهن مرا كفن او كنيد برخاست براي تجهيز فاطمه رفت و پيراهن خود را براي كفن او اختصاص داد و امر كرد اسامه بن زيد و ابوايوب انصاري و محمدبن الخطاب و اسوء غلام او قبر فاطمه را كند نه و پيغمبر بدست خودش لحد را گذاشت.
وفات فاطمه درمدينه رخ داد و آنجا مدفون شده است در مشرق بقيح غرقه است.
«چگونگي متولد شدن علي دركعبه»
عباس بن عبدالمطلب و يزيدبن متعنب با جمع از بنيهاشم دربرابر خانه كعبه آمد و مدت محل او تمام شده بود و اثر حمل به او ظاهر گشته بود و مجال بيرون رفتن نداشت پس روي نياز بدرگاه بينياز آورد و گفتهاي صاحبخانه و اي معبود يگانه من اقرار آوردم بتو و بآنچه رسول تو از پيش تو آورده و بهرپيغمبري از پيغمبران تو و سركتابي كه فرستادهاي و من تابع دين جد خود ابراهيم خليلم و اينجا فردا بنا كرد پس سؤال ميكنم از تو بحق اينخانه و بحق آنكسي كه آنرا بنا نهاد و بحق فرزندي كه درشكم من است و با من سخن ميگويد و انيس من است بسخنان خود و اقرار دارم كه اين مولود يكي از دلايل و آيات الوهيت و وحدانيت تو است اين ولادت را بر من آسان گردان گويند چون دعاي فاطمه تمام شد ديدم ديوار شكافته شده و فاطمه بدرون خانه رفت و ديوارخانه به حالت اول بازگشت فاطمه به مدت سه روز درآنجا بود و هيچكس از او خبري نداشت چون روزچهارم شد ديدم همان موضع شكافته شد و فاطمه بيرون آمد و علي را به سردست گرفته و گفت اي گروه مردم بدانيد كه حقتعالي مرا از ميان همه برگزيد و به همه زنان پيشين تفضيل داده است.
تربيت امام علي:
از شش سالگي كه اميرالمؤمنين درتحت كفالت پسرعمش درآمد و درمكتب تربيتي محمد امين رفت تربيتي عالي يافت – تربيتي كه درمكتب رسالت بزرگترين مربي گرديد و داناترين استاد دانشگاه اسلامي و نيرومندترين مدير تربيت بشري شد. پيغمبر فرمود يا علي خداوند بمن امر كرده ترا تربيت كنم و به تو علم و دانش بياموزم تا مرا معاونت و معاضدت كني – محل قابل و حسن تربيت و نصيحت قائل كار را بجائي رسانيد كه علي را مؤسس مدرسه تربيتي اسلام قرارداد و صدهاهزارنفر از مكتب تربيتي او بهرمند گرديدند. اين شخصيت از مفاخر مسلمين است پيشرفت اسلام مدهون فداكاري اوست او مظهركمال انسانيت و پرورش يافتة مهدنبوت و مكتب الهويت است. كوچكترين اثرش اين است كه امروز اين رادمرد بزرگوار مورد احترام و تقديس كليه افراد بشر است كه به فضليت و علميت و تربيت او آشنا شده باشند. هيچ كس نيت كه بتاريخ اسلام آشنا باشد و علي (ع) را نشناسد يا درپيشگاه عظمت او خاضع و خاشع نگردد.
يكي از عوامل مهمي كه انسان را در رسيدن به معهرفت الله ياري ميدهد مبارزه با نفس اماره و خواستههاي نفساني است. اگر انسان توانست براميال دروني و غرايز و تمايلات خود غلبه كند ميتواند به معرفت الله راه يابد و الا انساني كه تابع شهوات و نفسانيات خود باشد دلش هرچه خواست دنبال آن رفت و پيروزي از خواستههاي نفساني نمود چنين شخصيتي نه تنها به مقام عرفان راهي ندارد بلكه ممكن است از مسير حق و حقيقت خارج شود تا آنجا كه از چهارپايان هم پستتر گردد. پيامبراسلام از اين نفس سركش تعبير زيبايي دارد كه ميفرمايد: «خطرناكترين دشمن تو همان نفس توست كه درميان دو پهلويت قرارگرفته.» سعدي در توضيح اين حديث ميگويد: از عارفي پرسيدند: چرا رسول خدا فرمودند (أعدي عدوك نفسك …؟) آن مرد عارف گفت: چون اگر تو به هردشمني نيكي كني و آنچه او دوست داشت به او بدهي بالاخره با تو دوست ميشود مگر نفس انسان كه هرچه بيشتر به خواستهها و تمايلات او جواب دهي با تو دشمن ميگردد و تو را بيشتر به گمراهي ميكشد. نفس موجودي شديد و منشأ همه بديهاست و دشمن سرسخت انسان كه هرچه به او نزديكتر شويم بيشتر درهلاكت و نابودي و خسران ما ميكوشد
1403/8/25 - فایل سال