پیش فاکتور دریافت فایل
تعريف و اثبات عصمت پيامبران و امامان
5615
3,000 تومان
.zip
39 کیلوبایت
توضیحات:
عصمت پيامبران و امامان دوازده گانه ، ركن ركين تفكر شيعه و از ضروريات اين مذهب است . در تعريف عصمت بين عالمان شيعه اختلافاتي وجود دارد ، اما نوع ادله اي كه براي اثبات ضرورت عصمت پيامبران و امامان مي‌آورند ، ناخودآگاه آنان را به تعريف واحدي از عصمت مي‌رساند كه در آن ، مصونيت از هر گونه گناه ، خطا و لغزش(بزرگ يا كوچك، عمدي يا سهوي) و در تمام عرصه هاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي مندرج مي‌‌باشد .
از ديدگاه آقاي مصباح يزدي :
 منظور از معصوم بودن پيامبران يا بعضي ديگر از انسانها تنها عدم ارتكاب گناه نيست ، زيرا ممكن است يك فرد عادي هم مرتكب گناهي نشود ….بلكه منظور اين است كه شخص ، داراي ملكه نفساني نيرومندي باشد كه در سخت ترين شرايط هم او را از ارتكاب گناه باز دارد . ملكه‌اي كه از آگاهي كامل و دائم به زشتي گناه و اراده قوي بر مهار كردن تمايلات نفساني حاصل مي‌‌گردد . و چون چنين ملكه‌اي با عنايت خاص الهي تحقق مي‌‌يابد، فاعليت آن به خداي متعال نسبت داده مي‌شود.
 منظور از گناه كه شخص معصوم مصونيت از ارتكاب آن دارد، عملي است كه در لسان فقه، حرام نامي‌ده مي‌‌شود و همچنين ترك عملي است كه در لسان فقه واجب شمرده مي‌شود.
 
از ديدگاه آقاي جعفر سبحاني :
 عصمت به معني مصونيت بوده و در باب نبوت داراي مراتب زير است :
الف . عصمت در مقام دريافت ، حفظ و ابلاغ وحي
ب . عصمت از معصيت و گناه
ج . عصمت از خطا و اشتباه در امور فردي و اجتماعي .
البته مصونيت از خطا در « مسائل عادي زندگي » ، « داوري در منازعات » ،« تشخيص موضوعات احكام ديني » و حتي مصونيت از « برخي بيماري‌هاي جسمي‌… كه مايه تنفر و انزجار مردم مي‌‌گردد » نيز از ديدگاه آقاي سبحاني در تعريف عصمت گنجانده شده است .
از ديدگاه آقاي ابراهيم امي‌ني :
« عصمت عبارت است از يك نيروي فوق العاده باطني و يك صفت نيرومند نفساني كه در اثر مشاهده حقيقت جهان هستي و رويت ملكوت و باطن عالم وجود حاصل مي‌شود. اين نيروي فوق العاده غيبي در هركسي وجود پيدا كرد از مطلق خطا و گناه معصوم خواهد بود و از جهات مختلف بيمه شده است :
1.    در مقام تلقي وحي و درك واقعيات خطا نمي‌‌كند.
2.    در مقام ضبط و نگهداري احكام و قوانين اشتباه و سهو ندارد.
3.    در مقام ابلاغ و اظهار احكام مرتكب اشتباه و گناه نمي‌‌شود.
4- در مقام عمل از لغزشهاي عمدي و سهوي مصونيت دارد . هرگز گناه نمي‌كند و احتمال خطا و گناه درباره اش صفر است.»
ديديم كه از نظر آقايان امي‌ني و سبحاني ، عصمت عبارتست از مصونيت از هر گونه گناه و خطا و لغزش ( چه عمدي و چه سهوي) و در تمام عرصه‌هاي زندگي فردي و اجتماعي ، اما از نظر آقاي مصباح يزدي ، عصمت فقط به معني مصونيت از ارتكاب گناه است ، آن هم گناهي كه در لسان فقه گناه شمرده شود نه هرگونه گناهي . در ضمن از نظر قاطبه علماي شيعه پيامبران و امامان ، از همان آغاز زندگي ( يعني تولد وطفوليت ) تا آخر عمر معصوم هستند، نه اينكه بعد از نبوت يا امامت معصوم شوند . پس به طور خلاصه نظريه عصمت از ديدگاه شيعه چنين است :
« پيامبران و امامان دوازده‌گانه ، در تمام طول عمر معصوم هستند .»
 ادله عقلي عصمت پيامبران ( و امامان )
دراينجا به چند نمونه از ادله عقلي شيعه كه در آنها سعي شده است تا ضرورت عقلي عصمت پيامبران اثبات شود ، اشاره مي‌كنيم و به نقد آنها مي‌پردازيم .
دليل اول  « پيامبران الهي در عمل به احكام شريعت ، از هر گونه گناه و لغزش مصونيت دارند و اصولا هدف از بعثت پيامبران در صورتي تحقق مي‌پذيرد كه آنان از چنين مصونيتي برخوردار باشند . زيرا اگر آنان به احكام الهي كه خود ابلاغ مي‌كنند دقيقا پايبند نباشند ، اعتماد به صدق گفتار آنها از مي‌ان مي‌رود و در نتيجه هدف نبوت تحقق نمي‌‌يابد .»
« عصمت براي پيامبران لازم است تا وثوق به گفتار آنها حاصل شود و غرض از نبوت تحقق يابد»
دليل فوق از جهات گوناگون قابل خدشه است كه به چند مورد آن اشاره مي‌‌كنيم:
1. اين استدلال اگر هم درست و كامل باشد فقط ضرورت مصونيت از گناهان عمدي آن هم گناهاني كه در ملأعام و در انظار مردم انجام گيرد را اثبات مي‌‌كند ، نه گناهاني كه در اثر غفلت و سهو و نسيان گاهي گريبانگير آدمي‌مي‌شود و نه گناهان پنهاني و دور از چشم مردم وجود سهو و نسيان و ابتلا به غفلتهاي آني و زودگذر در انسان امري طبيعي و مورد قبول همه است و هيچ كس تنها به دليل اينكه گاهي در اثر سهو و فراموشي مرتكب بعضي گناهان خصوصا گناهان كوچك مي‌‌شود ، مورد بي اعتمادي مردم قرار نمي‌‌گيرد . آري اگر شخصي غرق در گناه بوده و آلودگي او به رذائل اخلاقي ( كماً و كيفاً ) در سطح بالايي باشد به او نمي‌‌توان اعتماد و اطمي‌نان كرد و اگر چنين شخصي ادعاي پيامبري كند ، ادعايش مورد پذيرش مردم قرار نمي‌گيرد . اما اگر يك انسان وارسته و متصف به صفات نيك انساني و آراسته به فضائل اخلاقي كه هر چند معصوم نيست، اما در مجموع انسان پاك و با فضيلتي است و مردم او را به عنوان يك انسان سالم و خوب مي‌شناسند ، ادعاي پيامبري كند ، ادعاي او مورد توجه و تأمل قرار مي‌‌گيرد و در مردم تأثير مي‌‌گذارد، مضافا بر اينكه پيامبر فقط ادعاي پيامبري نمي‌‌كند، بلكه براي اثبات پيامبري خود دلايل و براهين و معجزاتي هم به مردم ارائه مي‌‌دهد و همي‌ن معجزات به علاوه جاذبه معنوي و تاثير كلامش در بيدار كردن فطرت خفته انسانها  اطمي‌نان مردم نسبت به پيامبر را جلب مي‌‌كند . پس از آن هم اگر خود پيامبر مرتباً و به دفعات ، احكام الهي را نقض كرده و مرتكب معاصي و يا اعمال زشت و ناپسند ( آن هم به طور عمد و در حضور ديگران ) شود ، ممكن است پيامبري او زير سؤال برود و مردم به صدق گفتار او شك كنند . اما اگر فقط به درموارد  بسيار اندك و در اثر سهو و فراموشي مرتكب بعضي از گناهان شود ، دليلي ندارد كه مردم به صداقت او در ادعايش ( مبني بر نبوت ) شك كنند . در اين استدلال فرض بر اين است كه براي انسان فقط و فقط دو حال وجود دارد : 1. غرق بودن در گناه و آلودگي‌هاي اخلاقي 2. معصوم بودن . به عبارتي ديگر گويا هر انساني يا معصوم است يا غرق در گناه . و بعد گفته‌اند اگر كسي غرق در گناه باشد ، مردم به صدق گفتار او اعتماد و اطمي‌نان نخواهند كرد  پس كسي كه مدعي پيامبري است بايد معصوم باشد تا مرد به او اعتماد كنند و هدف از نبوت حاصل گردد . غافل از اينكه در اينجا حالت سومي‌هم هست و آن اينكه شخص مدعي پيامبري، اگر چه معصوم نيست، اما غرق در گناه و الودگي هاي اخلاقي هم نيست و در مجموع انسان پاك و وارسته اي است و به دليل همي‌ن وارستگي و پاكي و صداقت و امانتداري و جاذبه معنوي كه دارد، مردم نسبت به او احساس محبت و اطمي‌نان مي‌كنند و ادعاي چنين شخصي مبني بر نبوت ـ كه علاوه بر سابقه خوب و جايگاهي در دل مردم دارد، براي اثبات ادعاي خود معجزه هم مي‌‌آورد ـ زمي‌ن تا آسمان فرق دارد با ادعاي يك شخص فاسق و گناهكار ( يا حتي عادي ) كه هيچ جايگاهي كه در دل مردم ندارد و در ضمن براي اثبات ادعاي خود ، نمي‌‌تواند معجزه اي ارائه دهد .


1403/7/14 - فایل سال