پیش فاکتور دریافت فایل
کاربرد نقوش گبه و دستبافته های ایرانی در دکوراسیون داخلی
5871
4,000 تومان
.zip
3,659 کیلوبایت
توضیحات:
فرش دستباف‌ايران اگر نگوئيم در طول قرنها، حداقل در‌يك قرن اخير، پس از نفت، بزرگترين سرماية ملي منبع درآمد ارزي صادراتي ما به شمار مي‌رفته است و گزافه نيست اگر بگوئيم گذشته از ارزش صادراتي، هنر قاليبافي مشخص ترين وسيلة شناسائي فرهنگي ما به دنيا بوده است. هر كشور اگر صاحب چنين سرماية بالقوه‌اي بود نه تنها در حفظ آن مي كوشيد بلكه سعي مي كرد هر روز آن را نسبت به روز قبل وسعت ببخشد و توسعه بدهد ولي ما نه تنها چنين نكرديم بلكه با بي توجهي‌ها و‌ايجاد موانع شرايط را روز به روز بدتر كرده و مانع گسترش‌اين صنعت عظيم‌ايراني نمي شديم و اكنون كار به جائي رسيده است كه همه آناني كه به نحوي دسترسي در كار توليد و فروش و صادرات فرش‌ايران را دارند در‌اين نگراني عميق به سر مي برند كه‌ايا فردايي براي آن وجود خواهد داشت؟
هرچه زندگي به سوي ترقي و تعالي ره مي سپرد ارزش هنر آشكارتر مي شود و‌اين هنر به طور كلي چيزي است كه احساسات ما را بر مي انگيزد. پس هنر به طور عام عبارتست از خصوصيات اشياء و پديده‌هاي طبيعي و مصنوعي و  ساخته دست انسان كه احساسات ما را نسبت به خود بر مي انگيزد و چون در تمام هستي نمي توان چيزي را‌يافت كه در ما احساسي بر نيانگيزد، پس در همه چيز رگه‌هاي هنر وجود دارد و به جرأت مي توان گفت جهان سرشار از هنر است. هنر را به طور كلي به دو گروه متمايز تقسيم مي كنيم:
1-هنر طبيعت 2-هنري كه زائيده دست بشري است.
صنعت و هنر فرش بافي در‌ايران،‌يكي از همين هنرهاي ساختة بشر است كه در آن ظرافت و زيبايي فراواني به كار رفته و نشانه‌ها و سمبل‌ها و وقايع بسياري را در دل خود دارد، اما توليدشان به محدودة زمان و مكان مربوط مي شود. اعتقاد به سمبل در فرشهاي امروزه اغلب فاقد منابع علمي ست، چون سمبل‌ها از طريق اعتقادات . خرافات بوجود آمده اند و دگرگوني در اعتقادات ناگزير دگرگوني در سمبل‌ها و نشانه‌هاست. مثلاً اگر امروز نقش درخت سرو در فرش به كار مي رود داراي همان مفهومي نيست كه در فرشهاي آنتيك و قديمي به كار مي رفته است.
نقش سرو امروزي حامل سمبلها و پيامهاي قديمي سرد نبوده بلكه الهام گرفته از تصوير زيباي آن است.‌اين تصويرها‌يا به صورت واقعيت عيني و‌يا به صورت تجريد و بر اساس مهارت و استادي استادكار ترسيم مي شوند.
استادكاران اغلب نقوش و رنگها را بر اساس زيبايي شناسي هنري و آنچه كه به سليقة آنها بيشتر خوش‌ايند است بر مي گزينند و نه به خاطر سمبل بودن آن.
با وجود تهي شدن سمبل‌ها از مفاهيم اعتقادي، ارزش هنري فرش همچنان به قدرت خود باقيست چرا كه هنر آئينة روح بشر است كه خود از طريق اعتقادات شكل گرفته است.
احتمالاً فرشهاي اوليه فرشهاي عشايري بوده اند كه توليدكنندگانشان در موقعيتي نبوده اند كه نقش‌هاي طبيعي را به صورت نزديك به واقعيت تصوير كنند بلكه به ناچار از طريق ساده كردن آن(تجريد) قادر به خلق نقش بوده اند.
تصاوير حيوانات سينه به سينه از نسلي به نسلي منتقل شده است.
چنانچه شير با وجودي كه ده‌ها سال است در دشت‌هاي‌ايران وجود عيني ندارد همچنان در ذهن عشاير و فرشهاي آنها باقي مانده است.(آيا دشت‌هاي پهناور و بيكران مشرق زمين (ايران) سرچشمه جوشان‌اينگونه انديشه نبوده است؟)
تجريد در نقش پردازي تصورات شخص بيننده را غنا مي بخشد و به وسيلة تجريد هنرمند لحظه‌هاي مشتركي را با بيننده جستجو مي كند. تجريد در هر‌يك پديدة‌نو و كشف امروزي نيست بلكه از دوران اولية هنري و بشرهاي ماقبل تاريخ وجود داشته است تجريد در اروپا از ابتداي قرن بيستم طرفدار پيدا كرد كه به عنوان هنر مدرن معروف شده است.

ريشه‌يابي نام گبه:
كسي به تحقيق نمي داند كه نام گبه از كجا آمده و چه ريشه‌اي دارد و چرا گبه به‌اين نام معروف شده است، عده‌اي از زبانشناسان و نويسندگان معتقدند كه‌اين لغت به معني زمخت، ضخيم و سفت و چيزي شبيه به‌اينها بوده است، چون به فرشي گبه مي‌گويند كه خوابي بلند دارد و درشت بافته شده است.‌اين نوع زيرانداز توسط عشاير و براي مصارف شخصي بافته مي شده است. گبه زيراندازي بود براي جلوگيري از نفوذ سرماي زمين و خانوادة عشايري را از آن محافظت مي كرد. در تاريخ‌ايران براي اولين بار لغت گبه در گزارشي از استقبال شاه طهماسب صفوي از شاه همايون گوركاني، پادشاه هندوستان كه به علت سياسي و توطئه‌ها و خيانتهاي درباريان مجبور شده بود به‌ايران فرار كند، آمده است. شاه تهماسب صفوي به شاه همايون گوركاني پناه مي‌دهد و براي استقبال از او دستور مي دهد استقبال بي نظير و جانانه‌اي به عمل آورند، از‌اين رو مديران برنامه جشن استقبال كه سرپرستي آنان را محمدخان اشرف اوغلي بر عهده داشت، در سالنها از قاليچه‌هاي دو خوابة طلاباف، نمد تيكه كركي اُستر اطلس، گبه و سه قالي دوازده ذرعي كوشگاني(جوشقاني) پهن مي كنند و روي هفت رأس اسب جلهاي مخمل و اطلاس پوشانيده بودند و تنگ قصب بافي ابريشمي برجل مخمل منقش، تنگ سفيد برجل مخمل سرخ و تنگ سياه برجل مخمل سبز بكشند.
آشنايي و شناختي از گبه:
گبه نوعي فرش دست بافت است كه‌يك تا سه سانتيمتر خواب دارد، درشت بافت است و به تناسب چله پودهاي آن ضخيم است. اسكلت اصلي گبه تار و پود است. در گبه از پود زياد در هر رج استفاده مي شود و گاه تعداد آن از سه تا هشت پود در هر رج است. ريشة گبه را به‌اين علت بلند مي گيرند تا بين رج‌ها به سب استفادة زياد از پود كلفت فاصله‌اي‌ايجاد نشود. و براي پر گوشت بودن و ذرتي نبودن گبه از پرز بلند كمك مي گيرند. گبه بيشتر به روش «فارسي باف» بافته مي شود و گبه‌ها بر روي دارهاي افقي(زميني) بافته مي شود. گبه كلاً از تار و پود گرفته تا ريشه‌ها، از جنس پشم است و مهمترين آفت آن بيد است. گبه‌هاي مرغوب از جنس پشم بهاره مي‌باشند و پشمها توسط دست ريسيده مي شوند و به روش طبيعي و گياهي رنگ مي شوند و‌اينگونه رنگها در مقايسه با رنگهاي شيميايي بسيار با دوام و داراي ثبات و درخشندگي زيادي است. طرح گبه ذهني و هندسي مي باشد و به كمك قرينه بافي، طرحها و نقشهاي جذاب كه از محيط پيرامون و اطراف بافنده الهام گرفته شده است. واحد بسته بندي گبه بقچه مي باشد و در هر بسته 2 تا 4 تخته گبه گذاشته مي شود.

استاندارد و اندازه گبه
گبه‌هايي كه‌ايلات و عشاير مي بافند به علت‌اينكه براي مصرف شخصي بود، از نظر ابعاد تابع هيچ گونه استانداردي نبود و طول و عرض آن بستگي به ميل و خواست بافندة گبه داشت و شايد بستگي به بزرگي چادر عشاير بافندة آن. گبه تقريباً در اندازه‌هاي مختلف بافته مي شود به ويژه در شرايطي كه‌اين فرش نيز به خانه‌هاي شهرنشينان وارد شده و همچون ديگر فرشها مورد استفاده قرار مي گيرد.
گبه به صورت چهارگوش‌يا كناره در اندازه‌هاي 5/2*5/1 و 200*100 و 250*150 و 5/3*5/2 و 5/1*2 بافته مي شود. اندازة گبه گاه به درخواست مشتري بستگي دارد و اگر مشتري اندازة‌گبه را تعيين نكند بافندة گبه خود به هر اندازه‌اي كه مايل بود گبه را مي بافد. اما امروزه با استقبال از آن و تقاضاي بازار، گبه در اندازه‌هاي استاندارد بافته مي شود.

طرح گبه:
طرح گبه بسيار ساده و هندسي بوده در ابتدا گبه‌ها بدون نقش و ساده بافته مي‌شده‌اند و گاه نيز از محيط اطراف الهام مي گرفتند. هرچه بافنده در ذهن خود داشته بر روي گبه پياده مي كرده، گبه‌هايي كه توسط عشاير بافته مي شد داراي طرحهاي ذهني بود و چون گبه مصرف شخصي داشت براي بافنده تنها آن چيزي را كه خود در ذهن داشت و هيچ قيد و بندي در انتخاب طرح وجود نداشت، خود بر روي گبه پياده مي كرد و طرحها از محيط اطراف خود بافنده گرفته مي شد و شايد آرزوها و خواسته‌هايشان را بر روي گبه پياده مي كردند. مثلاً نقش چادر، شايد آرزوي داشتن چادري بزرگتر و‌يا مأمن ثابت بود و نقش انسان نشانة داشتن خانواده و گل و بوته نشانة سرسبزي و نقش گوسفندان و گله و حتي سگ در پيش عشاير نشانه و نماد خاصي داشته است. گبه هنر اصيل ‌ايراني است كه شايد بتوان گفت: طرح و نقش آن، آنرا از ديگر دست بافتها متمايز مي سازد و اگرچه گاه همچون فرش از زحمت و مشقت كمتر برخوردار است، اما باز هم گبه در جاي خود هنر قابل تحسيني است.


1403/8/24 - فایل سال