پیش فاکتور دریافت فایل
روانشناسی ورزش
6185
3,900 تومان
.zip
141 کیلوبایت
توضیحات:
روانشناسی ورزش
مقدمه:
روان‎شناسي ورزشي  شاخه‎اي از علم ورزش است كه در جستجوي فراهم نمودن پاسخ به سؤالات مختلف در زمينه‎هاي رفتار انساني در حيطه ورزش است. از آنجايي كه روان‎شناسي به مطالعه رفتار مي‎پردازد، بالطبع موضوع روان‎شناسي ورزشي نيز مطالعه حركات و فعاليت‎هاي ورزشي در تمام ابعاد از فعاليت حركتي يك كودك دبستاني تا مسابقات جهاني و المپيك مي‎باشد.
اگر چه اهميّت مسائل رواني در ورزش از چندين سال پيش شناخته شده است با اين حال روان‎شناسي ورزشي هنوز دانشي بسيار جوان مي‎باشد و در خلال دهه‎هاي اخير علاقه و توجه به «روان‎شناسي ورزشي شناختي » افزايش چشم‎گيري يافته است. ابتدا تمام تلاش‎ها در اين حيطه معطوف به مردان قهرمان بود اما در سال‎هاي اخير اين روند متحول شده است و روان‎شناسي ورزشي قهرمانان زن و مرد حرفه‎اي و برجسته افراد شركت كننده در فعاليت‎هاي غير حرفه‏اي را نيز مورد توجه قرار مي‎دهد. به عبارتي هدف روان‎شناسي ورزشي كمك به ورزشكاران در تمام رده‎هاي سني از نوجوانان تا بزرگسالان است.
امروزه متخصصان فيزيولوژي ورزش از دانش روان‎شناسي ورزشي براي كمك به شركت‎كنندگان در برنامه‎هاي باز پروري قلبي استفاده مي‎كنند تا آنها بر ترس خود نسبت به از سرگيري و شروع تمرين غلبه كنند. معلمان همچنين با استفاده از دانش روانشناختي ورزشي شيوه توجه به تأثيرات محيطي را كه باعث بهبود اجرا مي‎شوند، به متعلمان خود مي‎آموزانند. دست اندر كاران تيمهاي جوانان براي اطمينان از كسب تجارب مثبت از سوي ورزشكاران جوان، از روان‎شناسي ورزشي بهره مي‎گيرند. و نهايتاً مربيان در تمام سطوح از تكنيكهاي روان‎شناسي ورزشي همچون كنترل هيجان، تصوير سازي ذهني، هدف گزيني و انگيزش كمك مي‎گيرند تا ورزشكاران را در تكامل بخشيدن اجراهايشان ياري دهند. اكنون با پيشرفت علم روان‎شناسي ورزشي، بحث مهارت‎هاي رواني در اجراي عملكردهاي ورزشي از اهمييت بسزايي برخوردار شده است و در حالي كه قبلاً به اهميت آماده سازي جسماني تأكيد مي‎شد امروزه قهرمانان هرچه بيشتر بر آماده سازي رواني توجه و تأكيد مي‎كنند. تجارب كسب شده آنان حاكي از آنست كه وقتي در ميدانهاي بزرگ با قهرماناني همتراز به لحاظ جسمي‎به رقابت مي‎پردازند، سرانجام آمادگي رواني پيروزي را به نفع يكي از طرفين رقم خواهد زد.
مربيان برتر نيز به جنبه‎هاي آماده سازي رواني ورزشكاران و ضرورت تدارك آن در طول تمرينات واقفند. و بخشي از برنامه آماده‎گي را به آماده سازي رواني اختصاص مي‎دهند. با وجود اين، آماده سازي رواني تا حدود زيادي مورد غفلت قرار گرفته است كه به نظر مي‎رسد عمده‎ترين علت اين غفلت فقدان آگاهي مربيان در چگونگي آماده سازي رواني ورزشكاران مي‎باشد. صاحبنظران ورزش چنين مي‎پندارند كه ورزش مي‎تواند به بازيكنان جوان قدرت اراده‎گري، اعتماد به نفس، نحوه سلوك، برقراري ارتباط با ديگران و تجربه رسيدن به هدفهاي مشكل را بياموزد ولي امروزه مي‎دانيم كه اين قابليتها به طور خود بخودي به حداكثر نرسيده و رشد نمي‎يابند مگر اينكه ورزشكار تحت آموزش و تمرين مهارت‎هاي رواني1 قرار گيرد.
اكنون مهارت‎هاي رواني در همان نقطه‎اي قرار دارند كه پنجاه سال پيش مهارت‎هاي جسماني قرار داشتند مربيان بايد به اين اعتقاد دست يابند كه مهارت‎هاي رواني هم چون مهارت‎هاي جسماني قابل كسب‎اند و بايد به طور اصولي و علمي آموزش داده شوند.


روانشناسي ورزشي:
پيدايش علم روانشناسي ورزشي به قرن بيستم باز مي گردد اما اولين مطالعات در اين زمينه در سال‎هاي آخر قرن نوزدهم انجام شد. در واقع به صراحت نمي توان بيان كرد كه روانشناسي ورزشي دقيقاً در چه زماني بصورت علم مطرح شد, به همين جهت برخي ادعا مي‎كنند علم روانشناسي ورزشي همچون نوزادي است كه به تازگي متولد شده است. بطور كلي در ابتدا مطالعه رفتار ورزشي در جهت تشريح اصول و موضوعات روانشناسي عمومي بود و جهت‎گيري مشخصي بعنوان روانشناسي ورزشي ديده نمي شد. دكتر نورمن تريپلت  روانشناس دانشگاه اينديانا, در اوايل سالهاي 1897, در مجله‎ آمريكايي روانشناسي مطلبي را منتشر كرد كه به گونه‎اي مستقيم به روانشناسي ورزشي ارتباط داشت. تريپلت پديده‎اي را بررسي كرد كه اكنون «‎سهولت اجتماعي»  مي‎ناميم, و آن اثر مساعد مشاهده كنندگان برعملكرد شخص است. او پي برد دوچرخه‎سواراني كه گروهي فعاليت مي‎كنند نسبت به زماني كه فردي دوچرخه‎سواري مي‎كنند, نيز سريع‎تر حركت مي كنند. دكتر اي. دبليو. اسكريپچر  روانشناس دانشگاه ييل از مطالعه خود چنين نتيجه گرفت كه شركت در ورزش به دارا شدن ويژگي‎هاي شخصيتي مطلوب مي‎انجامد (مارك، اچ انشل،1380).
ديدگاه جديد مبني بر اينكه ورزش رقابتي شخصيت ساز است, ريشه در پژوهش‎هاي اسكرپيچر دارد, اما پيشگام شناخته شده‏‎ روانشناس ورزش دكتر كلمن رابرتز گريفيت  است. گريفيت كه به عنوان پدر روانشناسي ورزش از او نام برده مي‎شود, بعنوان اولين شخصي است كه سال‎هاي زيادي را صرف آزمايش‎هاي منظم روانشناسي ورزشي كرده است(مارك، اچ انشل،1380).
 گريفيت اولين آزمايشگاه روانشناسي ورزش را, به نام آزمايشگاه پژوهش ورزشي در سال 1925 در دانشگاه ايلينوي تأسيس كرد. اگرچه پژوهش درباره اثر عوامل رواني بر عملكرد ورزشي را, در سال 1918 آغاز كرده‎بود. علايق اوليه او شامل اثرهاي عوامل رواني و محيطي بر يادگيري و اجراي مهارت‎هاي حركتي و شخصيت در ورزش بود. او براي آزمايشگاه خود وسايلي را تهيه كرد كه آگاهي از جنبش‎هاي مهارتي, هوشياري ذهني, واكنش‎هاي زماني نسبت به بينايي, شنوايي، فشار, ثبات, هماهنگي عصبي ـ عضلاني, تنش‎ها و رهاسازي عضلاني و توانايي‎ عضلاني را اندازه‎گيري مي‎كردند. او بر اساس مصاحبه با بازيكن فوتبال ردگرنگ پي برد كه ورزش‎كاران برتر مهارت‎هاي ورزشي را خودبه‎خود, بدون هيچ يا كمترين انديشه‎اي, انجام‎مي‎دهند.او اولين‎كتاب‎هاي‎روانشناسي ورزشي را به‎ نام‎هاي «روانشناسي مربيگري» در سال 1926 و «روانشناسي‎ورزشكاران» در سال 1928 نوشت و اولين درس روانشناسي ورزش را در سال 1923 در دانشگاه ايلينوي تدريس كرد. گريفيت, در تكليفي كه روانشناسان ورزش امروزي واقعاً بر آن رشك مي‎برند, توسط باشگاه شيكاگو‎كانبر  استخدام شد تا در فصل مسابقه‎هاي سال 1938 مشاور روانشناس ورزش تيم باشد. او آزمون‎هاي حركتي و پرسشنامه‎هاي رواني گوناگون را اجرا كرد تا توانايي حالت رواني و توانايي بالقوه كنوني ورزشكاران رقابتي را از آغاز آموزش (فصل بهار) تا پايان فصل تعيين كند(مارك، اچ انشل،1380).
 پژوهش روانشناسي ورزشي در دهه‎هاي 1940 نمود واقعي داشت بجز پايان‎نامه‎هاي دكترا كه گه‎گاهي نوشته مي‎شدند. در اين زمان بيش از هر چيز, تأسيس آزمايشگاه‎هاي ياد‎گيري حركتي رواج يافت كه ار جمله مي‎توان آزمايشگاهي را نام برد كه توسط جان لاتر  در دانشگاه پنسيلوانيا,كلارنس رگزويل در دانشگاه ويسكاسنين, سي. اچ مك‎لوي در دانشگاه آ‎يوا, و شايد از همه معروف‎تر فرانكلين هنري در دانشگاه كاليفرنيا در بركلي, تأسيس شد (مارك، اچ انشل،1380).
اين جنبش زمينه را براي حضور، رشد و ... تربيت بدني فراهم ساخت كه داراي پيچيده‎ترين رهيافت علمي در پژوهش براي رفتار حركتي بود. همة دانشمندان ورزش به نوبه‎ي خود از بهينه‎بودن طرح, تجهيزات و فنون آماري پژوهشي انتشار بيشتر داده‎هاي مربوط به فرايندهايي كه زيربناي مهارت‎آميز عملي و آموختني بودند, سود جستند. با وجود «خلأ شايان توجه بين سال‎هاي مولد گريفيت و كارهاي پژوهشگران معاصر در روانشناسي ورزش», زمينه روانشناسي ورزش از اين تلاش‎هاي اوليه در پژوهش حركتي, سود برده است (مارك، اچ انشل،1380).
 سرانجام, در دهه‎ي 1960 بود كه روانشناسي ورزش گام‎هاي بزرگي را برداشت و زمينه علمي كنوني را فراهم آورد. چندين عامل به گسترش اين زمينه علمي كمك كردند. كتاب‎هاي درسي بيشتر از هر زمان ديگر چاپ شدند. از جمله مي‎توان به كتاب‎هاي زير اشاره كرده:
«رفتار جنبشي و يادگيري حركتي» بريانت‎گرتي , «مشكل ورزشكاران و چگونگي مقابله با آنها» بروس اجيلو و توماس تاتكو , «ياد‎گيري حركتي و عملكرد انساني» رابرت ان سينگر  و «روانشناسي و رفتار حركتي» جوزف اكسندين . كتاب ديگري به‎نام «مربي‎گري, ورزشكاري, روانشناسي» سينگر  اولين كتاب درسي در روانشناسي ورزش بود. اين كتاب‎ها محركي براي پژوهش و انتشار فراوان در نشريه‎هاي علمي بودند. از همه مهم‎تر «فصلنامه‎ي پژوهش» كه اكنون «فصلنامه‎ي پژوهش براي تمرين و ورزش» ناميده مي‎شود, از انتشارات پژوهشي رسمي تربيت‎بدني حرفه‎اي در ايالات‎متحده بود. اما مهم‎تر از پيشرفت پژوهش در روانشناسي ورزشي و رفتار حركتي, كلاس‎ها و برنامه‎هاي دانشگاهي بود كه منجر به پيدايش بارزترين دانشمندان, در روانشناسي ورزش شد


1403/8/24 - فایل سال