پیش فاکتور دریافت فایل
سروده های زنان شاعر اندلس
6371
3,500 تومان
.zip
208 کیلوبایت
توضیحات:
فهرست مطالب
مقدمه
بخش اول :
موقعيت جغرافيايي و تاريخي سرزمين اندلس
1-1 واژهي اندلس 5-4
2-1 جغرافياي اندلس 5
3-1 نگرشي كوتاه به تاريخ اندلس 8-7
4-1 فتح اندلس به دست مسلمين 8
بخش دوم
1-2 شعراندلس 12
2-2 مراحل شعر اندلس 13
3-2 ويژگيهاي شعر اندلسي 17
4-2 مضامين شعري در اندلس 20
5-2 موشح و زجل 26
6-2 زجل در ادب اندلسي 29
بخش سوم
1-3 جايگاه اجتماعي و فرهنگي زن در اندلس 31
2-3 زن و علوم گوناگون 32
3-3 نقش زنان در ادبيات اندلس 38
4-3 زن و هنر 41
5-3 نقش زنان اندلس در سياست 45
بخش چهارم :
مشهورترين زنان شاعر اندلس
1-4 شاعر قرن دوم
حسانه التميميه 49
2-4 شاعران قرنهاي سوم و چهارم 55
قمر 56
عائشه بنت احمد القرطبيه 58
حفصه بنت حمدون الحجاريه 61
أنس القلوب 63
مريم بنت يعقوب الأنصاريه 67
3-4 شاعران قرن پنجم 70
الغسانيه البجانيه 71
زينت المريه 74
اعتماد الرميكيه 75
بشينه بنت المعتمد 78
العباديه 84
غايه المني 86
ام الكرام بنت المعتصم بن صمادح 88
أمه العزيز 90
صفيه بنت عبدالله الرّيي 92
ام العلا بنت يوسف 93
ولاده بنت المستكفي 96
مهجه بنت التياني القرطبيه 104
عتبه 105
4-4 شاعران قرن ششم و هفتم 106
حفصه بنت الحاج الركونيه 107
حمده بنت زياد بن بقي العوفي 118
نزهون بنت القلاعي غرناطيه 122
شلبيه الأندلسيه 129
هندكنيز أبي محمد عبدالله بن مسلمه الشاطبي 132
أسماء العامريه 133
أم الهناء بنت القاضي 134
قسمونه بنت اسماعيل اليهودي 135
ام السعد بنت عصام الحميري 137
سلمي بنت القراطيسي 138
كليد تمركز زنان شاعر اندلس 140
نتيجه گيري 142
فهرست منابع و مآخذ 148
چكيده عربي 156
چكيده انگليسي 157
مقدمه
ستایش خداوندی را سزا است که سرانجام خلقت و پایان کارها به اوباز می¬گردد. خدا را بر احسان بزرگش، و برهان آشکار، و فراوانی فضل و برآنچه بدان برما منت نهاده است می¬ستائیم، ستایشی که حق او را اداء کند، و شکری را که سزاوار او باشد بجا آورد.به پاداش اخروی ما را نزدیک گرداندو موجب فراوان نیکی و احسان او گردد. از خدا یاری می¬طلبيم، یاری خواستن کسی که به فضل او امیدوار، و به بخشش او آرزومند، و به دفع زیانش مطمئن و به قدرت او معترف است و به گفتار و کردار پروردگار اعتقاد دارد.
پس از ثنای پروردگار، انگیزه خودرا از انتخاب این موضوع اختصاراً بیان می¬کنم. اندیشه تألیف این موضوع زمانی در فکرم شکل گرفت که احساس نمودم بررسی حرکت و جنبش ادبی زنان اندلس نیاز بيشتری به تحقیق و پژوهش دارد، در نتیجه در پاسخ به ندای درونی و ارضای حس کنجکاوی خویش لازم دیدم که نگاهی به ادبیات این خطه بیندازم، زیرابرخی از مطالب برایم مبهم ومجهول مانده بود بخاطر اینکه آنگونه که شایسته آن است مورد توجه محققان واقع نشده بود، اگرچه آثار برخی از این زنان شاعر در کتابهایی که به آثار منثور و منظوم زنان اختصاص دارد آمده است، اما شعر زنان اندلسی به شکل خاص و جامع جمع¬آوری نشده بود. معرفی سی تن از زنان شاعر وادیبی که در اعصار مختلف اندلس می¬زیسته¬اند مرا به سوی این موضوع یعنی «سروده¬های زنان شاعر اندلس» سوق دادو در درونم شوق و اشتیاقی براي تحقيقي بوجودآورد و نظرم را بر این موضوع متمرکز کرد که در این رهگذر اشعار و آثار پراکنده آنان در کتاب¬های گوناگون، دریچه¬ای بود که من از درون آن توانستم تا حدی سیماو سیرت آنان را مشاهده و بررسی کنم. شیوه تحقیق من متکی بر بررسی متون و کتابهای تاریخی بوده که در کتابخانه¬های بزرگ ایران موجود بوده است.
قبل از پرداختن به موضوع «سروده¬های زنان شاعر اندلس» لازم بود که نگاهی گذرا به تاریخچه این سرزمین داشته باشم، و اندلس رااز نظر جغرافیایی و تاریخی معرفی کنم. بنابراین تحقیق موردنظر از بخشها و گفتارهای زیر تشکیل شده است:
- بخش اول شامل شرایط جغرافیایی وتاریخی این سرزمین است.
- بخش دوم شامل شعر اندلسی، ویژگی¬ها و تفاوت¬های آن با شعر شرقی، فنون شعری از قبیل (وصف، غزل فخر، مجون، حکمت، موشح و زجل) می¬باشد.
-بخش سوم به پنج گفتار اختصاص دارد. در این بخش سعی شد تا جایگاه اجتماعی و فرهنگی زن در اندلس، زن و علوم گوناگون، نقش زن در ادبیات اندلس، زن و هنر و نقش زنان اندلس در سیاست را معرفی کنم.
- بخش چهارم که مهمترین بخش این تحقیق را دربر می¬گیرد به «بررسی سروده¬های زنان شاعر اندلس» اختصاص دارد. در این بخش سعی کردم تعداد سی تن از زنان شاعر را که آزاد و یا کنیز بوده¬اند معرفی کنم و این شاعران را برحسب قرونی که در آن می¬زیسته¬اند، دسته¬بندی نمایم.
لازم به ذکر است که سال ولادت برخی از شاعران مشخص نبوده و منابع تاریخی در مورد اینکه این شاعران در چه قرنی می¬زیسته¬اند مطلبی ذکر نکرده¬اند، برای دسته¬بندی این شاعران از شواهد و قرائنی استفاده شده تامشخص شود آنان در چه قرنی می¬زیسته¬اند، و سپس آنها را دسته¬بندی نمودم. شماری از این شاعران در شعرشان به سن خود اشاره کرده¬اند، و برخی دیگر را با توجه به اشاره¬ای که به خلفاء و امراء و یا صاحبان خود داشته¬اند سال آنها شناسایی شد.
این زنان در بسیاری از فنون شعری که نمونه¬هایی از آن باقی است، شعر سروده¬اند. و مانند مردان در اغراض مختلف چون غزل، مدح، رثاء، فخر، اعتذار، شکوه و موشح و... شرکت نموده-اند. و از این طریق احساسات خودرا نشان داده¬اند و من این اغراض را در بخش نتیجه¬گیری ذکر کردم.
در بررسی سروده¬های زنان اندلس با استفاده از منابع موجود که اشعار این زنان را به شکل پراکنده آورده¬اند ابتدا این اشعار را هرچه که بود جمع¬آوری نمودم و در هر مورد معنی کلی ابیات را پيش ازآنها آوردهام.( از ترجمه برخي ابيات به علت غیراخلاقی بودن پرهیز کردم)، اگر اختلافی در روایت شعرها بوده در پاورقی به آن اشاره نمودم.درباره شاعرانی که شعر بیشتری داشته¬اند و ویژگی¬های خاصی در شعر ایشان دیده می¬شد به بخشی از این ویژگی¬ها در پایان اشعارشان اشاره کردم.
نکته¬ای که درپایان سخنم ضروری می¬دانم این است که در تهیه و نگارش این رساله علاوه بر محدود بودن، پراکنده بودن آثار این شاعران است که بازحمت زیادو در حد توان آنها را از لابه لای کتاب¬ها استخراج نمودم.
امیدوارم آنچه را که بازحمت و تلاش زیاد تهیه کردم مورد توجه اساتید محترم و مورد استفاده دانشجویان و علاقه¬مندان قرار گیرد.ودر این رهگذر پذیرای صمیمانه راهنمائیها و تذکرات اساتید محترم هستم. باشد که به سهم خود در راه شناساندن بخشی از فرهنگ پربار جهان اسلام وصاحبان آنها قدمی هرچند کوچک برداشته باشم.
بخش اول: موقعيت جغرافيايي و تاريخي سرزمين اندلس
گفتار اول:
1-1- واژه ي اندلس
عرب واژهي «اسپانيا» را براي شبه جزيره اي كه به اين نام معروف است به كار نمي برد ،بلكه به تمام سرزميني كه اسپانيا و پرتغال كنوني را در بر مي گرفت، اطلاق مي كردند. (حميري، 1937، 1)
در مورد پيشينه ی واژهي «اندلس» اقوال مختلفي وجود دارد. برخي مي گويند: واژهي اندلس از كلمه «انلوشيا» گرفته شده كه اصل آن «فانلوشيا» بوده و به فندان ها نسبت داده شده است. (عسلي2،1408/239) بعضي ديگر مي گويند واژهي اندلس از نام يكي از نوادگان حضرت نوح موسوم به «اندلس بن يافث بن نوح» گرفته شده است. (ابن اثير، 1414، 3/205)
هم چنين در برخي از روايتهاي عربي آمده است كه اسپانيا از نام يكي از پادشاهان روم موسوم به «اشبان بن طيطش» گرفته شده است. اين پادشاه به ياري افريقاييان بر اندلس غلبه يافت و از آن پس آنجا را «اشبانيه» خواندند. اما يهوديان اندلس معتقدند كه اين واژه (اشبانيه) از نام مردي بنام «اشبانس» كه در اين شهر به صليب كشيده شد، گرفته شده است. (مقري،1968، 1/69؛ ابن اثير ، 1414، 3/205)
ابن خلدون معتقد است كه عرب ها اين ناحيه (اندلس) را «اندلوش» مينامند، (ابن خلدون، 1413، 4/140)
ولي قول صحيح آنست كه واژهي اندلس از واژهي وندال گرفته شده است كه از نژاد ژرمن يا اسلاو مي باشند و در اوايل سدهي پنجم (م) ، پس از تجزية امپراطوري روم غربي مدتي در شبه جزيرة ايبريا زندگي ميكرده اند. (بستاني، بيتا، 471)
در مجموع مي توان گفت: اعراب آن را اندلس و يونانيها آن را ايبريا و روميها آن را اسپانيا مي ناميدند.
1403/8/24 - فایل سال