شرح فایل
مقدمه:
لزوم احياي ارزشهاي بافتهاي تاريخي از ديرباز مورد توجه بوده و كشورهاي پيشرفته جهان با اجراي برنامه ها و دستورالعملهاي خاص، به رونق بافتها و نواحي باارزش قديمي خود همت گماشته و هويت فرهنگي گذشته خود را دوباره زنده كردهاند.
امر احيا و حفاظت از بافتهاي باارزش تاريخي از اجزاي پيكره فرهنگي جامعه به شمار مي آيد و تحقق آن به فعاليتهاي فرهنگي مداوم نياز دارد، زيرا ميراث تاريخي تبلور فرهنگ گذشته و صيانت آينده هر جامعه است. در اين نوشتار سعي شده تا با تأكيد بر بهسازي و مناسبسازي محيطهاي شهري طي برنامههاي كوتاهمدت و بلندمدت به نقش سازندة سازمانهاي ذيربط اشاره شود، تا با روشن شدن مسئوليتهاي مرتبط و همكاريهاي مستمر آنها كار احياي ارزش هاي تاريخي (كه در اين گفتار بيشتر تأكيد بر احيا و مرمت بافتها و بناهاي باارزش است)، در چارچوب ضوابط و ديوان سالاري متداول و دست و پاگير دستخوش مشكل و معضل نشود.
بدون شك، نقش و مشاركت مردم در امر بازسازي و احياي ارزشها اهميت خاصي داشته و بدون مشاركت مردم امر بازسازي موفق نخواهد بود و سرمايهگذاريهاي كلاني را طلب ميكند. چنانچه در امر بازسازي خود مردم شريك و همراه باشند. اجراي برنامهها سريعتر به نتيجه ميرسد، تجربه جهاني نشان ميدهد كه هرچه مردم به ارزش اين اثار آگاه باشند در اجراي برنامه ها سريعتر به نتيجه مي رسد جهت احيا و نگهداري آن بيشتر ميكوشند. در واقع، هسته تاريخي شهرها و بافتهاي با ارزش علاوه بر محتويا فرهنگي و معنوي خود به منزله سرمايههاي عظيم اقتصادي شمرده ميشوند و در اين سرمايه مردم شريك و سهيم اند و مشاركت آنها ميتواند امر بازسازي را به نتايج چشمگيري هدايت كند.
احيا و هويت بخشيدن به آثار باارزش باعث رونق و پويايي گذشته خواهد شد. لازم است دولت به سرمايه گذاريهاي لازم همراه با مشاركت مردم همت گمارده تا ارزشهاي اقتصادي، اجتماعي و كالبدي دوباره در هسته تاريخي شهرها زنده و فعال شوند. بايد گفت كه در روند تنوعبخشي و تجديد سازمان در اين مكانها بايد چنان عمل شود كه هويت و اصالت آنها از دست نرود. در اين مقاله، سعي شده رابطه فرهنگ، ميراث تاريخي و احياي ارزشهاي گذشته و تجديد حيات و امر بهسازي مناسبسازي محيط و ارزشهاي اقتصادي مورد بحث قرار گيرد.
واژههاي كليدي:
صيانت فرهنگ معماري، محيط مصنوع، ضرايب مستور، توسعه درون شهري، هويتبخشي، سياستهاي فراگير.
پيشينه حفاظت آثار تاريخي و ميراث فرهنگي به بيش از پانصد سال پيش از ميلاد مسيح باز مي گردد داريوش شاه در كتيبه اي از آيندگان ميخواهد كه آنچه را او برجاي نهاده است تخريب نكنند. كتيبههايي نيز به عنوان نمونه هاي ديگر در ستونهاي كاخ آپادانا در تخت جمشيد، براي اطلاع آيندگان از احوال، حفظ آثار و شرايط فرهنگي و آداب و رسوم و زندگي مردم آن زمان در اعماق دو متري زمين يافت شده است.
در دوران گذشته، اعتقاد و باورهاي مردم، نگهداري و حفظ بناها و آثار باارزش را تضمين مي كرده است. روشهاي گوناگوني در زمينه نگهداري آثار تجربه شده است، يكي از اين روشها، فرهنگ وقف است كه روش هاي آن در وقف نامه ها آمده است. نخستين تكليفي كه براي متولي در اين وقفنامهها منعكس شده، همانا حفاظت، نگهداري و مرمت مورد بحث است.
رابطه فرهنگ و ميراث تاريخي
ميراث تاريخي، در واقع صورت ظاهري كالبدي فرهنگ است، فرهنگ ركن و اساس هر جامعه پيشرفته را تشكيل مي دهد چنان چه فرهنگ در جامعه گسترش يافت، ميراث آن نيز حفظ خواهد شد. در صورتي كه جامعه اي به اصل پيشرفت فرهنگ آن توجه نداشته باشد، آحاد آن جامعه نميتوانند ارزشهاي خود را باور كنند و نگهداري و مرمت و ارزش هاي بافتها و آثار خود را جدي نميگيرند و اعتقادي هم به آن نخواهند داشت. توجه كشورهاي پيشرفته به حفاظت از اثار خود، نشانه رشد فرهنگي و ارج نهادن به ميراث كهن و نهايتاً احيا و مرمت آثار باارزش است. در اين رهگذر، ارزش هاي پر دامنه نهفته در بطن ميراث فرهنگي كشف ميشود و آگاهي و رهيافتهاي ارزشهاي علمي و فرهنگي به شناخت اين ارزشهاي نهفته و پايدار در ميراث تاريخ منجر خواهد شد.
به اين ترتيب، بهرهوري فرهنگي كارآمد از فضاهاي احيا شده، با توجه به مراتب اجتماعي شهروندان مي توانند محيط ها و فضاهاي شهري را زنده و پويا كند و جان و روح دوباره در كالبد آنها بدمد. برگشت علاقه و دلبستگي شهروندان به فرهنگ و فضاهاي باارزش شهري سبب ميشود كه هويت مكاني و اجتماعي دوباره زنده شود. در اين صورت است كه با رشد فرهنگ و اعتقاد و باورهاي مردم، آمادگي براي احيا و مرمت شتاب ميگيرد و نوآوري از دل جامعه جوانه خواهد زد. لاجرم، احيا و مرمت توسعه درون شهري در بافتهاي باارزش، به جلب سرمايه و ايجاد تحرك اقتصادي و رويكرد جهانگردان و پژوهشگران به كشور خواهد انجاميد.
پيشينه تاريخي
از دهه 1960 ارزش محيطهاي سنتي به گونهاي فزاينده در تقابل با محيطهاي نوگرا باز شناخته شد، در اين ميان، به خصوص شناخت مشخصهها و كيفيتهاي محيط مصنوع و ويژگيهاي فرهنگي و تاريخي آن به خوبي نمايان شد كه اين توجه، سرانجام به هواداري از حفاظت محيطزيست و فعاليت در اين حوزه انجاميد. در اين امتداد گرايش فزايندهاي نيز در محدودههاي زيستگاهي نسبت به مرمت در مقابله با تخريب شكل گرفت.
به واسطه اينگونه مرمتها در محلهها، در كنار پرداختن به مرمت مسكن به جاي تخريب از نوساختن آن، بحث هاي اقتصادي همزمان نيز درگرفت. سير اين تحول تاريخي به اينجا كشيد كه ارزشهاي معماري بايد حفظ شوند. در هر حال وقتي صحبت از تك بناها مطرح باشد، آنها بايد حفظ شوند و چنانچه بر سر هسته كامل بافتهاي باارزش شهري باشد، بايد جمله آنها به طور كامل حفاظت و بهسازي شوند. در اين ارتباط، كساني نيز نظير جان راسكين و ويليام موريس و هنرمندان و صاحبنظران ديگري، به تشكيل جمعيت حفاظت از بافتها و بناهاي تاريخي اقدام كردند، از سوي ديگر، در منشور آتن نيز در نگهداري و صيانت ارزشهاي تاريخي تأكيد شده و در پي آن، پايهگذاران منشور آتن و كنگره سيام در چارچوب تاكيدها و مفاد منشور آتن، فعاليت و اقدامات مهمي را انجام دادند كه از آن جمله ميشود فعاليتها و نظرهاي لكوربوزيه را برشمرد.
احياي ارزشها و جلوههاي گذشته.
براي احيا و نگهداري ارزشهاي گذشته، بايد آنها را شناخت و در فهم ضرايب مستور اين جلوه هاي وصف ناشدني كوشيد، زيرا معماري هر مرز و بومي بيگمان پاسخ منطقي و كاركردي به طبيعت و اقليم آن ديار است. در همه دوره ها آسايش و تضاد مطرح بوده است. حضور عوامل آسايشزا در چارچوب معماري، جلوههاي معمارانه يافته اند معماري از حضور باد براي تأمين آسايش بهره برده است. ميتوان به كمك جلوهها و مشخصههاي معماري كهن، ويژگيهاي بصوري را به عنوان شاخصه هاي چشمگير نام برد. نور، چشمانداز، جهت و مقياس تناسبات جملگي از جلوههاي شگفتانگيز معماري با ارزش گذشته به شمار ميآيند. جلوههايي كه تداوم يافته و روحي در كالبد معماري ناميدهاند تا جان بگيرد و خلاقيت و هويت وصف ناشدني خود را تكرار كند. اين همان هويت خاص متفاوت معماري ايران است. طبعاً اين تفاوتها زاييده نوع ادراك معمار از مسئله و توانايي او در ارايه پاسخ است، وقتي طراح پل خاجو عبور ساده از روي آب را به يك سمفوني فضايي تبديل مي كند. عمق دريافت و توانايي عرضه حداكثر جمال، جلال و كمال در اثر خويش است و جالب اين است كه اين كار را با طعمي ايراني انجام ميدهد كه از راه غور در ساختمانهاي گوناگون روح و فرهنگ ايراني مشاهده ميگردد، غور در ادبيات، مشق چشم با آثار، مأنوس شدن با نواها، تعمق در خلقيات و هر تلاش ديگري كه امكان چنين حضوري را فراهم نمايد تواند بود. بزرگترين مشخصه معماري ايراني، ايراني بودن آن است و براي ايراني بودن بايد عميقاً و تنها ايراني بود.
توسعه درون شهري و تجديد حيات
در كشورهاي پيشرفته، توسعه درون شهري و احيا و توجه به بافتهاي تاريخي، پيشينهاي بس طولاني دارد. در اين رهگذر، طرحها و آراي منطقي هميشه وجود داشته و به طور مستمر بحث و نظريههاي گوناگون ارايه شده است، كه زمان، عامل اصلي اجراي اينگونه اقدامات در ارتباط با طرحها است، و نقش اساسي و مهمي را ايفا مي كند. زمان اجراي چنين طرحهايي در بافتهاي قديمي نبايد به درازا كشيده شود، چرا كه متوقف شدن كار در چنين محيطهايي به دلسردي و سَرخوردگي مردم و سرمايهگذاران بخش خصوصي در آن ميانجامد. هرچه كار سريعتر به ثمر بنشيند آغاز مراحل بعدي باعث استقبال بيشتر و دلگرمي مردم به امر مشاركت و نوسازي خواهد شد.
تنوعبخشي كاركردي و تجديد سازمان در حيات شهري بافتهاي تاريخي بايد در زمينه تسهيلات و تنوع پذيري چشم اندازها به مكاني جذاب تبديل شوند، كه در روند آن، بازده سرمايهگذاري به طور قطعي تأمين و راه براي برنامه ريزي و استمرار حيات بافتهاي تاريخي خود هموار شود.
شناخت عملكردها و كشف و احياي ضرايب مستور در بناها و بافتهاي تاريخي، خود مستلزم دانايي و تحقيق و تجربه اي است كه لزوم توجه و آگاهي به آن در بازسازي و نوسازي پروژههاي مرمتي حائز اهميت است. بدون شناخت و كشف اين اصول، هر گونه تغييري در عملكردها به بيراهه كشاندن فرهنگ و آداب و رسوم، و حيات زندگي گذشتگان است. شناخت ارزشهاي فرهنگي و بررسي ويژگيهاي آن به منظور ملاحظات مرمتي و احيا با حفظ هويت فرهنگي بافت، مستلزم اتخاذ سياستها و ارايه راهحلهاي فراگير پايدار و مستمر در احياي بافتهاي باارزش است تلاش در جهت احيا در محلههاي تاريخي شهري بايد در چارچوب بافت و محيطي حساس صورت پذيرد، تا واكنش هاي مثبت خود را بروز دهند. در اين صورت فرآيندهاي حفاظت، صيانت و بهسازي محلههاي تاريخي در روند تجديد حيات خود به محيطي سرزنده و فعال و پويا تبديل ميشوند.
تفاهم و همسويي نظرهاي مردم و مسئولان به توفيق برنامههاي مرمتي كمك مؤثري مي كنند، اگر اين توفيق دست دهد راه براي ادامه مرمت بافتهاي قديمي شهر و توسعه پايدار آن هموار خواهد شد.
بهسازي و مناسبسازي محيط
مهمترين ضرورت توجه به سيماي كالبدي بافتهاي تاريخي، توجه به فرسودگي روزافزون آن است كه جلوگيري از تداوم اين روند، تدوين برنامهها و طرحهاي ضربتي و عاجلي را طلب ميكند، تا از تهديدهاي زيست محيطي و نابودي آن جلوگيري شود. هرگاه به سرعت به مناسبسازي محيط پرداخته و به شرايط زندگي امروز توجه نشود. محيط هاي تاريخي و باارزش به فضاهاي خالي از سكنه و بيروح و بيثمر تبديل خواهند شد. حاصل اينگونه بيتوجهي سوق دادن اين محيط در جهت تبديل آن به محلههاي ناامن، فاسد و خالي از سكنه است. ضرورتهاي اجتماعي محلي در بهسازي بافت قديم عمدتاً ناشي از تخليه تدريجي محل از ساكنان قديمي، و مهاجرت اقشار اجتماعي اصيل مناطق قديمي و جايگزيني آنها با مهاجرين كم درآمد است كه فاقد هر گونه وابستگي به اين مناطق هستند. از سوي ديگر، پيشگيري از بروز و گسترش انواع بزهكاريهاي اجتماعي و واگذاري بافتهاي قديمي به فعاليتهاي خاص و رده پايين، باعث كاستن ارزشهاي فرهنگي نهفته در آن شده است. بررسي دلايل نارضايتي از زندگي در بافت قديم، نشان ميدهد كه علت اصلي نامطلوب بودن بافت تاريخي علاوه بر فقدان دسترسي و خدمات لازم و مناسب، وجود و حضور بزهكاران و معتادان نيز از عوامل مهم بوده اند.
- پرداخت با کلیه کارتهای بانکی عضو شتاب امکانپذیر است.
- پس از پرداخت آنلاین، بلافاصله لینک دانلود فعال می شود و می توانید فایل را دانلود کنید. در صورتیکه ایمیل خود را وارد کرده باشید همزمان یک نسخه از فایل به ایمیل شما ارسال میگردد.
- در صورت بروز مشکل در دانلود، تا زمانی که صفحه دانلود را نبندید، امکان دانلود مجدد فایل، با کلیک بر روی کلید دانلود، برای چندین بار وجود دارد.
- در صورتیکه پرداخت انجام شود ولی به هر دلیلی (قطعی اینترنت و ...) امکان دانلود فایل میسر نگردید، با ارائه نام فایل، کد فایل، شماره تراکنش پرداخت و اطلاعات خود، از طریق تماس با ما، اطلاع دهید تا در اسرع وقت فایل خریداری شده برای شما ارسال گردد.
- در صورت وجود هر گونه مشکل در فایل دانلود شده، حداکثر تا 24 ساعت، از طریق تماس با ما اطلاع دهید تا شکایت شما مورد بررسی قرار گیرد.
- برای دانلود فایل روی دکمه "خرید و دانلود فایل" کلیک کنید.