فهرست
جايگاه و موقعيت زن 1
مزدايي 1
مسيحيت 7
اسلام 11
مفهوم ازدواج و اهداف آن 16
مزدايي 16
مسيحيت 18
اسلام 38
گونه های ازدواج 43
مزدايي 44
تكهمسري 44
چند همسري 45
ازدواجهاي پنجگانه 45
ازدواج درونديني 49
ازدواج با محارم 50
مسيحيت 57
ازدواج موقت (محرمانه) 61
ازدواج بين الادياني 63
اسلام 64
تكهمسري 64
چند همسري 65
ازدواج موقت 69
فلسفه و هدف 69
تاريخچه ازدواج موقت 72
اركان ازدواج موقت 73
اختصاصات ازدواج موقت 74
ديدگاه اهل سنت در باب ازدواج موقت 75
ازدواج بينالادياني 76
اسلام آوردن يكي از زوجين 82
ارتداد افراد مسلمان 82
احکام ازدواج 84
مزدايي 84
شرايط عقد نكاح 85
موانع ازدواج: 86
احكام زناشويي 86
تكاليف زن و شوهر 89
ازدواج هاي حرام 90
مسيحيت 95
ازدواجهاي مخفيانه 96
شرايط عقد نكاح 115
تكاليف زن و شوهر 119
احكام زناشويي 120
ازدواج هاي حرام 120
زنا 120
اسلام 124
شرايط صحت عقد نكاح 126
سن ازدواج 129
شرايط فسخ عقد نكاح ( در مرد) 130
شرايط فسخ عقد (در زن) 131
وكالت در عقد 132
اولياء عقد 132
احكام فقهي ازدواج 133
ازدواج حرام 134
موانع ازدواج شرعي يا محرمات 134
2- محرمات سببي 135
3- محرمات رضاعي 137
محرمات موقت 139
تكاليف زن و مرد 142
1- حقوق معنوي 146
2- حقوق مادي زنان 147
تاريخچة مختصر مهريه 148
شي موضوع مهريه 149
انواع مهر 150
مقدار مهر 152
تملّك مهر 152
نفقه 152
حدود نفقه 153
عدّه 154
زنا 156
مجازات زنا 158
اقسام حدّ زنا 159
اثبات جرم زنا 161
آداب ازدواج 163
مزدايي 164
آداب و مراسم خواستگاري 164
آداب نامزدي 165
انتخاب روز فرخنده 166
مراسم روز عروسي 166
1-وكيل پرسان 166
2- گواه گيران (مراسم عقد) 169
3- عروس كشان 173
4- پاتختي 174
مسيحيت 175
آداب و مراسم ازدواج 175
1- رضايت 175
2- خطبه 176
3- دادن حلقه يا تبادل حلقه ها 178
5- زفاف 180
اسلام 181
انتخاب همسر 183
مراسم خواستگاري 184
خواستگاري از نامزد ديگري 185
حدود نگاه كردن هنگام خواستگاري 186
گزينش دختر 188
خرج بري 189
شيرينيخوران 190
نشان دادن دختر به قابله 191
خريدن لباس براي عروس آينده 191
تهيه جهيزيه 191
مراسم عقد 192
فرستادن رقعه (كارت عروسي) 194
آرايش دختر 194
حنابندان 196
مراسم عروسي 196
عروس بران 198
شب زفاف 198
پايتختي 200
روز سوم عروسي 201
طلاق وازدواج مجدد 202
مزدايي 202
طلاق 202
ازدواج مجدد 202
مسيحيت 203
طلاق: 203
ازدواج مجدد 217
اسلام 218
طلاق 218
اختيار طلاق 220
جواز و مشروعيت طلاق در قرآن: 223
اركان طلاق 223
انواع طلاق 226
لعان، ايلاء، ظهار 229
ازدواج مجدد 232
فهرست منابع 234
Source: 235
جايگاه و موقعيت زن
آنچه مسلم است اين است كه در هيچ يك از اديان و فرهنگ ها زن از وضعيت و موقعيتي برابر با مرد برخوردار نبوده است. اين وضعيت نابرابر در همة شئون زندگي نمود دارد.
احكام ديني زنان را مخاطب قرار نمي دهد و مسائل مربوط به ايشان به صورت غير مستقيم و بواسطة مردان مطرح مي شود اما اين امر در اديان بسته به فرهنگ ها متفاوت است به عبارت ديگر دامنة اين نابرابري ها در همة اديان يكسان نيست دراين فصل به بررسي وضعيت زن در اديان مورد بحث مي پردازيم.
مزدايي
در ميان اقوام و ملل شناخته شدة باستان، هيچ جامعهاي وجود ندارد كه در آن به اندازة دين مزدايي در ميان مرد و زن تعاملي خوب و سازنده وجود داشته باشد. به نظر ميرسد كه زن و مرد در اوستا از حقوقي برابر برخوردارند و نسبت به يكديگر ارجهيتي ندارند. زن و مرد پرهيزكار معمولاً در كنار هم ذكر ميشوند. خطابههاي فلسفي كه زرتشت در "گاتاها" نسبت به مردان و زنان ايراد ميكند نشاندهندة وجود زناني توانا در زمان زرتشت بوده است. وظايف زن در ايران باستان به فعاليتهاي اقتصادي درخانواده محدود نميشد، بلكه در پيشبرد معنوي و اخلاقي تمام جامعه نقش مهمي را ايفا ميكرد او معلم اخلاق به حساب ميآمد. در اوستا هميشه زن يك جزء مهم جامعه شناخته شده و در همه حقوق اجتماعي حتي در مراسم مذهبي نيز با مرد برابر دانسته شده است. در ادعيه زرتشتيان، هرجا از فروهر در گذشتگان ياد شده، فروهر زنان پارسا نيز ستوده شده است. در ايران باستان زن مقام بسيار ارجمندي داشت و دربسياري از شئون زندگي با مرد همكاري ميكرد. درست است كه پسر به خاطر شركت در كارهايي مثل جنگ و شكار و كشاورزي مورد توجه و مهر بيشتر بود، آيات بسياري دراوستا وجود دارد كه در آنها فرد از درگاه خداوند و فرشتگانش خواستار پسر است. با اين حال آياتي در اوستا يافت ميشود كه بر يكسانبودن ارزش پسر و دختر دلالت دارد در دعاي "اهمائه ريشچه" ، فرد درضمن درخواست نعمتهايي مانند تندرستي، شادماني رواني، زندگي مرفه و آسوده از اهورا خواستار است كه فرزندان نامي و مشهور نيز به او عنايت نمايد، واژه اوستايي كه در اين دعا آمده است: "آسنا مچذره زينتم" است كه به معني فرزند نامي و مشهور است و فرزند اعم از دختر و پسر است در اندرزنامه "آذربادمهراسپندان" آمده است زن و فرزند خود را از فرهنگ باز مگير كه تو را تيمار و رنج گران از آن نرسد و پشيمان نشوي. در مورد آموزش اصول اخلاقي و مذهبي و ديگر دانشها، تربيت دختر و پسر يكسان بود و هر دو به يك اندازه بهرهمند ميشدند.
پروفسور"كريستينسن" خاورشناس نامي دانماركي دركتاب خود به نام شاهنشاهي ساسانيان مينويسد: دوشيزگان ايران باستان تنها با وظايف خانوادگي آشنا نميشدند، بلكه اصول اخلاقي و قوانين مذهبي اوستا را نيز فرا ميگرفتند و چه در اجتماع و چه در زندگي خصوصي از آزادي عمل برخوردار بودند. اين آزادي عمل به اندازهاي بود كه اگر دوشيزهاي ميخواست حتي برخلاف ميل والدين خود، با پسري زناشويي كند، پدر و مادر او نميتوانستند ازاين كار جلوگيري كنند و موبدان بدون رضايت والدين دختر نيز به تقاضاي آنها برطبق قانون ترتيب اثر ميدادند.
شوهر به عنوان "نمانوپئتي" و زن به عنوان "نمانوپتني" خوانده ميشد. "گايگر" در كتاب تمدن ايرانيان خاوري مينويسد: «زن در صف همسري شوهر قرارميگيرد نه از تابعين او، كنيزش نيست بلكه رفيق و همسر و در كليه حقوق بايد با او شريك و برابر باشد». در ايران باستان زن شخصيت حقوقي داشت و ميتوانست صاحب مال و ملك از خود باشد. بنابه نوشتههاي كتاب "نيرنگستان" زنان ميتوانستند در سرودن "يسنا" و برگزاري مراسم مذهبي با مردان همكاري كنند يا خود به اين كار مبادرت كنند. حتي در دوران سالخوردگي هنگامي كه عادت زنانگي از آنها رفع ميشد ميتوانستند وظيفه نگهباني آتش مقدس را به عهده بگيرند. زنان دانشمند بنا به كتاب "ماديكان هزار دادستان" (هزارماده قانون) ميتوانستند به شغل وكالت دادگستري بپردازند و حتي گاهي بر مسند قضاوت بنشينند. دربارة جايگاه والاي زن در ايران باستان، در متن پهلوي "ماديكان هزار دادستان"، به مطالب جالبي برخورد ميكنيم: ادارة خانواده به صورت عادلانهاي ميان پدر و مادر خانواده تقسيم ميشد، مادر در ادارة امور داخلي خانواده اختيار تام داشت به گونهاي كه پدر حق دخالت در كارهاي او را نداشت. ايرانيان باستان دختر را مجبور به ازدواج برخلاف ميل خود نميكردند. زن در ميان ايرانيان باستان، جايگاه والايي داشت. او از موقعيتي برابر با مرد برخوردار بود، البته اين مسأله در كتب ديني ايرانيان به طور آشكارا نمودي ندارد. دختر ايراني نه تنها وظايف مربوط به خانواده، بلكه اصول اخلاقي و ديني اوستا را نيز فرا ميگرفت. او هم در خانه و هم در بيرون از خانه از آزادي برخوردار بود. در اوستا در فهرست شخصيتهاي نامبردهاي كه به خاطر قداست، خرد، قهرماني و فداكاري ذكر شدهاند، نامهاي زنان ممتازي به چشم ميخورد. دختر به شوهري داده ميشود كه جوان، زيبا، سالم، هنرمند، خوشخو، فرهيخته و خوشبيان باشد. عنوان "مانوپتني" يعني بزرگ خانواده كه اوستا به زن مي دهد، نشاندهندة برابري جايگاه مرد و زن است. اين مسأله درمتون پهلوي از جمله "دينكرد"، "مينوي خرد" و "دادستان دينيگ" نيز آمده است. زنان ايراني در دوران باستان در فن تيراندازي، اسبسواري، شمشيرزني و ديگر فنون پهلواني نيز آموزشهايي ميديدند و در شكار و جنگ شركت ميجستند.
در دورة هخامنشيان، درصورتي كه فرزند ميديد كه مادرش وارد مكاني ميشود كه او در آنجا ايستاده است درحالت ايستاده باقيميماند تا مادر به او اجازة نشستن بدهد. حتي شاه نيز براي مادر خود احترام فراوان قائل ميشد و درهنگام غذاخوردن پايينتر از مادر بر سر ميز غذا مينشست.
زنان در ايران برخلاف زنان در يونان و روم از حق مالكيت برخوردار بودند و نيز بسياري از زنان جامعه ايران ساساني كه مربوط به طبقه بالاي جامعه بودند، از حقوق اجتماعي بهره مييافتند. همچنين دوده سالار (بزرگ خانواده) ميتوانست آنان را برخود سالار و صاحب اختيار يا به اصطلاح پادشاه كند. در آن صورت زن ميتوانست شخصاً همسر اختيار كند و نيز برخلاف زنان طبقات پايين، در دادگاه گواه يا داور باشد.
در درون خانواده زن از ارجمندي و قدرتي برخوردار بود كه به نقش او به عنوان مادر خانواده (كدبانو) بازميگشت. در آن دوره اعتقاد بر اين بود كه "فرهخانه" با كدبانو پيوند دارد و هرگاه جسد او را از خانه بيرون برند "فرهخانه" با وي به در خواهد رفت. فرزندان ملزم بودند كه هم از پدر و هم از مادر فرمانبرداري كنند. همسر كدخدا ميتوانست در اموال شوهر شريك او باشد. زن حق مالكيت داشت و ميتوانست درآمد ويژه اي داشته باشد و دستمزد خود را براي خود نگهدارد. وقتي زن و شوهر با هم وام ميگرفتند، به صورت شريك متضامن با آنها رفتار ميشد و وامدهنده ميتوانست درغياب شوهر وام را از زن بازپس گيرد.
با اين حال از كتابهاي پهلوي برميآيد كه از اعتبار جنسيت مردانه و اقتدار جامعه هند و اروپائيان باستان در دورة ساساني، چنان اثري بر جاي بوده است كه پسرزاده شدن امتياز تلقي ميشد. مرد هم حرمت و مزاياي حقوقي بسياري را دريافت ميكرد و هم مسئوليت تأمين معاش زن و فرزندان را برعهده داشت. بدان گونه كه زن بيوه مظهر بيپناهي و رنجوري بود، اما زن كوشا و هوشيار با سود جستن از حق تملك و دارايي و كار ميتوانست به ياري بخت و دانايي، جايگاه والايي در جامعه بيابد. زن در آن روزگار، توان آن را داشت كه مزايايي را با شايستگي ذاتي و كوشندگي از آن خود كند كه مردان خودبهخود به محض مرد زادهشدن امكان بهرهمندي از آن امتيازات را مييافتند.
در"گاهان" زن از دو ديدگاه مورد توجه قرار ميگيرد كه مكمل يكديگرند، يكي به عنوان گرونده زرتشتي و ديگر به عنوان يكي از دو جنس بشر كه نقش و جايگاهي ويژه در زندگي اجتماعي دارد. در مورد اول وجدان زن مورد خطاب است. وي ولي به مثابه نيمي از گروندگان دين شناخته ميشود. پيامبر او را فرا ميخواند تا بينديشد و خود، دين خويش را برگزيند. در دومين نظرگاه وي نقش خاص خود را بايد به عنوان دختر و همسر و مادر در خانواده ايفا كند. در اينجا زن نقش طبيعي و زيستي زايمان و پرورش نوزاد را برعهده دارد كه موجب دوام جامعه و بقاي نسل و نوع بشر است. وجدان زن آزاد است كه بر اساس رأي و خرد و شناخت خود آنچه را بهتر ميداند اختيار كند اما بنابر گواهي آثار مكتوب، روي هم رفته از برابري جايگاه زن و مرد چنان كه در"گاهان" ميآيد بتدريج كاسته ميشود و هر چه از متنهاي كهن فاصله ميگيريم، جنس مذكر بيشتر به چشم ميخورد و مقام و منزلت زن تنزل مييابد. در متون نيايشي اوستا يعني بخشهاي غير گاهاني يسنا و نيز "ويسپرد" و "يشتها"، تأكيد بيشتري بر ارجمندي زن وجود دارد.
"گاهان" مژده حيات اخروي را به زن و مرد يكسان ميدهد و هر چند وظايف زندگي را ميان آن دو تقسيم ميكند، نيكي ورزيدن و رستگاري را براي هر دو جنس همانند ميشمارد. اوستاي متأخر نيز تحتتاثير آموزههاي گاهاني، پيوسته روح بهشتي و جاويد يا "فروهر نيك" و پارساي زن و مرد را در كنار هم ميستايد و يا حتي در كتاب "ويديوداد"، سوگواري را براي هر دو يكسان ميداند. "يشت كردن"، بر زن و مرد هر دو واجب است، مراسم ويژه در گذشتگان نيز براي هر دو يكسان است و از جزئياتي ناچيز در اين باره ميتوان چشم پوشيد