شرح فایل
مقدمه
ما از نيمهي دوم قرن بيستم، شاهد ظهور بسياري از رسانههاي جديد بودهايم. رسانههايي كه بنيان بسياري از آنها بر سيستمهاي رايانهاي استوار بوده است. اين رسانههاي متعاملي و پرتنوع، الگوي عمودي و سادهي انتقال پيام از فرستنده به مخاطب را متحول و به الگويي افقي تبديل كرده است كه در آن مخاطب، ارج و قرب و اختياري نزديك به فرستنده دارد.
اما اولين رسانهي رايج مبتني بر رايانه، بازيهاي رايانهاي بودند كه شيوع و گسترش آنها، در دهههاي پاياني قرن بيستم حيرتانگيز بوده است. اين رسانه، كه از تلفيق تلويزيون و رايانه بوجود آمده، كم كم به رقيب پرقدرت خود تلويزيون تبديل شده و جاي آن را در فعاليتهاي بسياري از مخاطبان، به ويژه كودكان و جوانان گرفته است.
درحالي كه تاكنون مطالعات بسياري دربارهي تلويزيون و مخاطبان آن، به ويژه كودكان صورت گرفته است ولي مطالعات دربارهي بازي هاي رايانهاي، نسبت به مطالعات تلويزيوني، اندك و ناچيز است، درحالي كه به عقيده محققان، اكنون بازي و مفاهيم همراه با آن به يك استعارهي عظيم براي روابط اجتماعي انساني تبديل شده است و توانايي بالقوه براي آزاديهاي جديد، خلاقيت جديد و همچنين ظلم و نابرابريهاي جديد را دارد. بنابراين مطالعهي بازيهاي رايانهاي در بستر نظريههاي ارتباطي، ميتواند به درك ما از اين پديدهي عصر اطلاعات كمك كند.
در اين فصل، پس از مروري بر ويژگيهاي رسانههاي جديد، به طرح نظريههاي ارتباطي با دو رويكرد تكنولوژي و اجتماعي و همچنين نظريههاي بازي پرداخته ميشود و پس از بررسي تاريخچه و مفاهيم و ويژگيهاي بازيهاي رايانهاي، در بخش پيشينهي تجربي تحقيق، به چند تحقيق از كشورهاي مختلف دربارهي بازيهاي رايانهاي اشاره و پس از آن مدل نظري و فرضيههاي تحقيق ارائه ميشود.
1-رسانههاي نو ؛ فصلي جديد در ارتباطات بشري
در نيمهي دوم قرن بيستم، تحولات صورت گرفته در تكنولوژيهاي ارتباطات واطلاعات، رسانهها را نيز دستخوش تحولات زيادي ساخته است؛ از يك سو باعث به وجود آمدن تغيير در رسانههاي سنتي و افزايش قابليتهاي آنها شده است و از سوي ديگر رسانههاي جديدي اختراع و ابداع شدهاند كه با رسانههاي قبلي تفاوت زيادي دارند. سير اين تحولات و تغييرات به گونهاي بوده است كه تمامي ابعاد زندگي بشر را تحت تأثير خود قرار دادهاند و براي درك دنياي جديد بايد به درك اين تحولات پرداخت.
محققاني چون مانوئل كاستلز ، استاد برنامهريزي دانشگاه بركلي، نقطهي عطف تحولات صورت گرفته در تكنولوژيهاي جديد را در دههي 70 ميلادي ميدانند. نگاهي به تغييرات اين دهه، درستي اين ادعا را نشان ميدهد :
در سال 1971 بود كه ميكروپروسسور ، ابزار اصلي گسترش ميكروالكترونيك اختراع شد و در نيمه دهه 1970 رواج يافت. ميكروكامپيوتر در 1975 اختراع شد و اولين محصول تجاري موفق آن، اپل2 ، در آوريل 1977 به بازار عرضه شد، يعني تقريباً در همان تاريخي كه مايكروسافت شروع به توليد سيستمهاي عاملي براي ميكروكامپيوترها كرد. اولين سوئيچ الكترونيك در مقياس صنعتي در 1969 ظاهر شد و سوئيچينگ ديجيتال در نيمهي دههي 70 توليد و در 1977 به صورت تجاري عرضه شد. اولين توليد صنعتي فيبر نوري در اوايل دههي 70 صورت گرفت. همچنين در اواسط دههي 70، شركت سوني ، توليد تجاري دستگاههاي ضبط ويديويي VCR را آغاز كرد و سرانجام مهمتر از همه، در 1969 آژانس طرحهاي پژوهش پيشرفتهي وزارت دفاع ايالات متحده (ARPA)، يك شبكهي ارتباطي الكترونيك جديد و انقلابي به وجود آورد كه در دههي 70 رشد كرد و به اينترنت امروزي تبديل شد. (كاستلز، 1384، 77).
در واقع تحولات صورت گرفته در دههي 70 ميلادي، در عرصه تكنولوژيهاي ارتباطات و اطلاعات، دنياي رسانهها را در دههي 80ميلادي دستخوش دگرگوني ساخت. از عناصر مهم اين دگرگوني بايد از ارتباطات ماهوارهاي، فيبرهاي نوري و ديجيتالي شدن نام برد. ديجيتالي شدن به قدري تأثيرگذار بوده است كه برخي از محققان، انقلاب ارتباطات را انقلاب ديجيتال ناميدهاند. (خوارزمي، 1381،39) در اثر فرايند ديجيتالي شدن، تصوير، صدا و متن به يك زبان دوحالتهي صفر و يك مبدل ميشوند. به عبارت ديگر در سيستمهاي سنتي كه به «انالوگ » معروف است، علائم (راديو ، تلويزيون و ...) به شكل امواج الكتريك پيوسته انتقال مييابند، و حال آن كه در حالت ديجيتال، اين علائم حالت عددي پيدا ميكنند و در قالب يك سيستم دوگانهي متشكل از گروههاي صفر و يك شكل ميگيرند (محسني، 1380، 55) در حقيقت جهانشمولي زبان ديجيتال و منطق كاملاً شبكهاي سيستم ارتباطي، زمينههاي تكنولوژيك ارتباط افقي و جهاني را فراهم كرده است.
از ديگر تحولات تكنولوژيكي صورت گرفته در سالهاي گذشته، بايد به ظهور چندرسانهايها (مولتيمديا) در اواسط سال 1993 اشاره كرد كه از تركيب رسانههاي همگاني جهاني و سفارشي و ارتباط رايانهاي تشكيل شده و ويژگي اين سيستم جديد، تركيب رسانه هاي مختلف و توانايي بالقوهي آن براي ارتباط متقابل است. (كاستلز، 1384، 422).
در حقيقت اگر بخواهيم مهمترين تحولات صورت گرفته در عرصه تكنولوژي را، كه بر روي رسانهها تأثيرگذار بودهاند و تحول رسانهها و پيدايش رسانههاي جديد شدهاند، نام ببريم؛ بايد به ارتباطات رايانهاي، ارتباطات ماهوارهاي ، ديجيتالي شدن، فيبر نوري و مولتيمديا اشاره كرد. اينها ستون فقرات رسانههاي جديد را تشكيل دادهاند و ويژگيهاي اينها، ويژگيهاي رسانههاي جديد را به وجود آورندهاند. بروز همهي اينها را در اينترنت ميتوان ديد. شبكهي عظيم اطلاعرساني كه علاوه بر پيوندزني همهي رسانههاي سنتي و جديد، كاركردهاي منحصر به خود را نيز دارد.
اما جايگاه بازيهاي رايانهاي، در ميان رسانههاي جديد، كجا قرار دارد؟ بازيهاي رايانهاي نيز كه جزء رسانههاي جديد محسوب ميشوند، در دههي 70 ميلادي، از تلاقي تلويزيون با رايانه متولد شدند و در دههي 80 ميلادي رو به توسعه و پيشرفت گذاشتند و مانند رسانههاي جديد ديگر، در طي سالهاي بعد، از تحولات تكنولوژيكي تأثير پذيرفتند، به گونهاي كه امروزه بازيهاي رايانهاي هم از ديجيتالي شدن، مولتيمديا، پيشرفتهاي رايانهاي و ... تأثير پذيرفتهاند. حتي در برخي از موارد مانند «واقعيت مجازي » اين بازيها، از رسانههاي ديگر به پيش افتادهاند. واقعيت مجازي داراي سه حوزهي عملكرد خاص و بالنسبه مورد توجه است؛ تحقيق و توسعه، فراغت و تفريحات و كاربردهاي صنعتي. به اعتقاد برخي ازمحققين، بخشي كه در حال گسترش بسيار سريع است، واقعيت مجازي در حوزهي تفريحات و گذران اوقات فراغت است و كارشناسان بازيهاي رايانهاي در طول سالهاي گذشته، عملاً تنها گروهي بودهاند كه هزينههاي بسياري را در اين راه صرف كردهاند. (محسني، 1380،57).
1-1.ويژگيهاي رسانههاي نو
توليد انبوه پيامها براي مخاطبان، ارتباطات يكسويه و عمودي و محدود بودن كانالهاي ارتباطي از ويژگيهاي اصلي رسانههاي سنتي محسوب ميشوند. اما ظهور رسانههاي جديد، ظرفيتهاي جديدي نيز براي رسانهها ايجاد كردند و تحولي اساسي در فرايند ارتباط با مخاطبان به وجود آوردند. از ويژگيهاي اساسي رسانههاي جديد ميتوان به اين ويژگيها اشاره كرد:
1.تعاملي بودن : ويژگي اصلي سيستمهاي ارتباطي جديد است، به گونهاي كه به خاطر اين ويژگي، رسانههاي جديد را رسانههاي تعاملي نيز مينامند. تعاملي بودن به مفهوم دوسويه شدن و دارا شدن ويژگيهاي كانالهاي بين فردي وجمعي به طور همزمان و تغيير مفهوم جريان يكسويهي اطلاعات است. تعامل؛ تمايل كيفي سيستمهاي ارتباط است و چنين كيفيتي، ارتباط مؤثرتر و فعالتر را به وجود ميآورد و موجب رضايت بيشتر شركتكنندگان در ارتباط ميشود. در اين سيستم ارتباطي، فرد فعال است و نهايتاً، ارتباط جنبهي دوسويه دارد.
2-جمعزدايي : اين ويژگي بدين معني است كه اين رسانهها، كم و بيش در مقابل رسانههاي جمعي قرار ميگيرند و كنترل سيستمهاي ارتباطي از توليدكنندهي پيام به مصرف كنندهي پيام منتقل شده است، و ما با پيدايش اين تكنولوژيها از يك ارتباط جمعي، به سوي شكل پيشرفتهتري از ارتباط چهره به چهرهي همگاني پيش ميرويم.
3-ناهمزماني :به اين معني كه فرد توانايي فرستادن يا دريافت پيام را در زمان دلخواه و درخور و مناسب خود داراست. اين رسانهها توانايي غلبه بر زمان را به عنوان متغيري مؤثر بر فرايند ارتباطي دارا هستند. (Rogers,1986,3-6) .
4-تمركززدايي : در رسانههاي جديد، مركزيت با فرستندهها نيست، بلكه با گيرندگان است. در رسانههاي جديد افراد مشاركت بيشتري در فرايند ارتباط را به عهده ميگيرند.
5-ظرفيت باند : ظرفيت باند به ميزان ورودي اطلاعات به يك مجموعه اطلاق ميشود و يك ويژگي رقابتي به حساب ميآيد. ادغام شركتهاي بزرگ در يكديگر اكنون با همين هدف افزايش ظرفيت باند صورت ميگيرد.
6-انعطافپذيري : اين امر باعث شده است تا هر وقت كه اراده كنيم، بتوانيم وارد سپهر اطلاعات شويم. در چنين حالتي زمان و مكان معنا ندارد. (شكرخواه، 1379،14).
2-1.تقسيمبندي رسانههاي نو
جريسهنسون و اوما تارولا، دو تن از محققان ارتباطي دانشگاه ماساچوست و مؤسسه ارتباط جمعي هند، تكنولوژيهاي جديد ارتباطي را به دو گروه عمده تقسيم ميكنند ؛
الف.تلهماتيكها يا رسانههاي بزرگ؛ كه تكنولوژيهايي چون رايانه، تلفن، ماهواره، ويدئو، بازيهاي رايانهاي، اينترنت و ديگر تكنولوژي هايي كه به زيربناي گسترده نياز دارند، را در برميگيرد.هنگامي كه از تكنولوژي تلهماتيك سخن به ميان ميآيد، فرض بر اين است كه هم روند انتقال پيام مورد نظر است و هم سختافزاري كه جهت تكميل مبادله ضروري ميباشد.
ب. اتنوترونيكها يا رسانههاي كوچك؛ كه وسايلي چون ضبط صوت، فاكس، ماشينحساب،ساعتهاي ديجيتال و ديگر انواع تكنولوژيهاي شخصي را دربرمي گيرد. تكنوژيهاي اتنوترونيك بيشتر از تلهماتيك دركشورهاي رو به توسعه جريان مييابند. (هنسون و نارولا، 1373، 15-14).
اما ماركپاستر استاد تاريخ دانشگاه كاليفرنيا ، رسانههاي جديد را در مقابل رسانه هاي سنتي در يك دسته قرار ميدهد و به رسانههاي سنتي، رسانههاي عصر اول و به رسانههاي جديد، رسانههاي عصر دوم اطلاق ميكند. پاستر معتقد است، رسانههاي جديد يا عصر دوم، امكانات پست مدرن را تقويت ميكنند. به اعتقاد وي، آنچه در نوآوريهاي تكنولوژيك مطرح است، دگرگوني گسترده و دامنهدار فرهنگ و روش ساخته شدن هويتهاست. (پاستر،1377،53).
پاستر، رسانههاي جديد را رسانههاي عصر پست مدرن معرفي ميكند و معتقد است در دومين عصر رسانهها ، ذهنيت سازي از طريق سازوكارهاي « كنش متقابل » صورت ميگيرد و كنش متقابل، اصطلاحي فني است كه به ارتباطات دوسويه اشاره دارد. (پاستر، 1377،69).
3-1.رسانههاي نو؛ ارتباط جمعي يا ارتباط رسانهاي؟
از اوايل قرن بيستم، در محافل علمي ارتباطات، ارتباط از طريق رسانهها (مانند مطبوعات، راديو و تلويزيون) با مخاطبان آن با عنوان «ارتباط جمعي » شناخته ميشود و از ويژگيهاي تبيينكنندهي آن نيز، ميتوان به توليد انبوه پيامها، فقدان كنترل فردي بر روي پيام هاي دريافتي و محدود بودن كانالها اشاره كرد.
اما به دنبال تحولات صورت گرفته در يكي –دو دههي اخير در تكنولوژيهاي ارتباطي و ظهور رسانههاي نوين، به كارگيري مفهوم « جمعي» براي اين رسانهها مورد سؤال قرار گرفته است. در واقع تكنولوژي ها و رسانههاي جديد؛ مانند بازيهاي رايانهاي ، تلفن همراه و اينترنت، ارتباط جمعي را از حالت جمعي درآوردهان
- پرداخت با کلیه کارتهای بانکی عضو شتاب امکانپذیر است.
- پس از پرداخت آنلاین، بلافاصله لینک دانلود فعال می شود و می توانید فایل را دانلود کنید. در صورتیکه ایمیل خود را وارد کرده باشید همزمان یک نسخه از فایل به ایمیل شما ارسال میگردد.
- در صورت بروز مشکل در دانلود، تا زمانی که صفحه دانلود را نبندید، امکان دانلود مجدد فایل، با کلیک بر روی کلید دانلود، برای چندین بار وجود دارد.
- در صورتیکه پرداخت انجام شود ولی به هر دلیلی (قطعی اینترنت و ...) امکان دانلود فایل میسر نگردید، با ارائه نام فایل، کد فایل، شماره تراکنش پرداخت و اطلاعات خود، از طریق تماس با ما، اطلاع دهید تا در اسرع وقت فایل خریداری شده برای شما ارسال گردد.
- در صورت وجود هر گونه مشکل در فایل دانلود شده، حداکثر تا 24 ساعت، از طریق تماس با ما اطلاع دهید تا شکایت شما مورد بررسی قرار گیرد.
- برای دانلود فایل روی دکمه "خرید و دانلود فایل" کلیک کنید.