مقدمه
تاریخچه توسعه
بحث اهمیت و
تاریخچه توسعه
صورت مسأله
ضرورت مسأله یا
تحقیق
رویکرد مطالعاتی:
چارچوب مفهومی
چارچوب نظری تحقیق
رابطه زن و توسعه
خلاصه کلام
گزارش تحول وضعیت زنان طی سال های
1383-1376
مشارکت اقتصادی و
اجتماعی
راهکارها
مساله زنان در
کشورهای اسلامی
مقدمه
توسعه فراگردی
پیچیده و صورتی از دگرگونی اجتماعی است که در سطح جهانی، ملی، منطقه ای و ناحیه ای
و در ابعاد فردی و جمعی در اشکال اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی قابل تحقق است؛
فراگردی که در پی تبدیل وضعیت موجود به وضعیتی مطلوب و بهینه است. وضعیتی که در آن
اعضای جامعه به منابع ارزشمند، قدرت، ثمرات و ثروت دسترسی بیشتری پیدا می کنند و
بهبود و ارتقای سطح زندگی اجتماعی، انسانی و تعالی انسان را به دنبال دارد.
تاریخچه توسعه
سازمان ملل متحد
دهه 75 الی 85 میلادی را «دهه زن» نامید. نتیجه این نام گذاری آن بود که توجه
بیشتر به وضعیت زنان طی یک دهه، منجر به آن شد که دولت ها و جوامع بین المللی به
این واقعیت پی ببرند که بدون مشارکت زنان در برنامه های توسعه، کیفیت عمومی زندگی
ارتقا نخواهد یافت. تعداد زنان جهان در سال 1985 میلادی، 41/2 میلیارد نفر بود که
بر اساس پیش بینی های سازمان ملل تا پایان قرن بیستم به سه میلیارد نفر افزایش
خواهد یافت
بحث اهمیت و
تاریخچه توسعه
حرکت به سمت توسعه
در اروپا تقریبا از سالهای پایانی قرن نوزدهم میلادی آغاز شد.
بعد از جنگهای
جهانی اول و دوم، بسیاری از کشورها تلاش خود را در قالب برنامه ریزی برای رسیدن به
یک نظام توسعه یافته شروع کردند. در آن زمان مفهومی که در ابتدا از توسعه به ذهن
متبادر می شد، همان توسعه اقتصادی کشورها بود. توجه به انسان و منابع انسانی و پرداختن
به مسایلی همچون توسعه فرهنگی و سیاسی در مسیر برنامه ریزی ها معمول نبود ولیکن
امروزه که ما انسان را محور توسعه قرار می دهیم و میزان توسعه یافتگی کشورها را با
نیروهای انسانی می سنجیم، در می یابیم که توسعه زمانی پایدار و همه جانبه خواهد
بود که در آن فرایند انسان در مرکز قرار گیرد و احترام به انسان، ارزشهای والای
انسانی و کرامت و موجودیت او به همراه فراهم نمودن زمینه های لازم جهت بهره مند
شدن از رأی و فهم و اندیشه انسانی باید در توسعه به عنوان پایه و محور قلمداد گردد.
رویکرد مطالعاتی:
کسب شخصیت اجتماعی
و شهروند شرق در گروه مشارکت و خارج شدن از دایره امور شخصی و خصوصی است؛ به گونه
ای که بین مشارکت و کسب شخصیت اجتماعی یک تعامل دو سویه بسیار نیرومند وجود دارد.
از طرفی مشارکت، مولفه ای اساسی برای بهبود کیفیت زندگی است و در فرآیند توسعه
اقتصادی، اجتماعی به عنوان ابزار و هدف توسعه مورد نظر است.
دخالت افراد جامعه
در تصمیم گیری های مربوط به زندگی و تغییر محیطشان بستگی به نظام شخصیتی و
خودباوری آنها دارد.
چارچوب نظری تحقیق:
این تحقیق با این پیش
فرض کلی آغاز گردید که با توجه به این که ارتقای پایگاه اقتصادی – اجتماعی زنان بر میزان فعالیت اقتصادی ایشان تأثیر مثبت می
گذارد، می توان چنین ارتباطی را میان پایگاه اقتصادی – اجتماعی و فعالیت سیاسی ایشان نیز پیش بینی نمود.
از آنجا که ارتقاء پایگاه
اقتصادی اجتماعی زنان در اغلب جوامع توانسته است با گسترش فعالیت های اقتصادی و
اجتماعی ایشان یا به عبارت دیگر توسعه مشارکت زنان در عرصه عمومی همراه گردد، ممکن
است بتوان انتظار داشت که ارتقاء پایگاه، همین تأثیر را در مورد فعالیت سیاسی
ایشان نیز موجب گردد.